مهریه عجیب یک زن کار دست داماد داد
زوج جوانی مقابل قاضی عموزادی - رئیس شعبه ??? دادگاه خانواده - نشستند و منتظر رسیدگی به پرونده بودند که قاضی سر از اوراق پرونده برداشت و به مرد جوان گفت: پرونده را مطالعه کردم. همسرتان مهریهاش را به اجرا گذاشته و این جلسه به درخواست او و برای شنیدن حرفهای شما برگزار شده است، اگر توضیحی دارید، بفرمایید.
به گزارش ایران،مرد جوان هم گفت: «آقای قاضی! من میهماندار هواپیما هستم و حدود یک سال قبل با همسرم «تینا» در یک سفر خارجی آشنا شده و پس از چند جلسه گفتوگو با هم برای ازدواج به توافق رسیدیم. پس از مدت کوتاهی موضوع را با خانوادههایمان در میان گذاشتیم. همه چیز به خوبی پیش رفته بود که هنگام عقد پیشنهاد مهریه عجیب از سوی «تینا» تعجب خانوادههایمان را برانگیخت، چرا که همسرم درخواست داشت به جای سکه طلا، سفر به ??? کشور خارجی را به عنوان مهریهاش انتخاب کنیم، چرا که بشدت عاشق سفر خارج و گشت و گذار بود.
با شنیدن این پیشنهاد از آنجا که همسرم را عاشق سفر و علاقهمند به شغلم دیدم، خوشحال بودم، اما از سوی دیگر وقتی به هزینه سنگین مهریه فکر کردم، تنم به لرزه افتاد. با این حال به دلیل اینکه خوشحالی تینا برایم بیشتر اهمیت داشت، برخلاف میل خانوادهام خواسته همسرم را پذیرفته و او را با همان مهریه دلخواهش به عقد دائم خود درآوردم.
چند ماهی از شروع زندگی مشترکمان گذشته بود که همسرم از من خواست تا در سفرهایم او را نیز همراه خود ببرم، اما هرچه گفتم این درخواست امکانپذیر نیست، قبول نمیکرد. امکان پرداخت هزینه سفرش از سوی خودم نیز وجود نداشت. به خاطر این مسئله کمکم اختلافهای ما شروع شد.
از سوی دیگر او که گرفتار شک و بدبینی است، علت مخالفتم را حضور زن دیگری در زندگیام میدانست و...با این حال هرچه سعی کردم تا او را متقاعد کنم، بیفایده بود. از سوی دیگر وقتی لابهلای حرفها و جروبحثهایمان از همسرم شنیدم که به خاطر علاقهاش به سفر با من ازدواج کرده، بشدت عصبانی و خشمگین شدم. بعد هم همسرم به حالت قهر راهی خانه پدرش شد.
من هم همان شب راهی سفر کاری شدم. طی دو روز ترجیح دادم با تینا تماس نگیرم تا هر دو کمی آرامتر بشویم و ماجراهای آن روز را فراموش کنیم. اما وقتی به خانه برگشتم، در کمال ناباوری متوجه شدم همسرم در غیاب من تمام وسایلش را به خانه پدرش انتقال داده و مهریهاش را به اجرا گذاشته است.
من که بشدت از او ناراحت شده بودم، تصمیم گرفتم طلاقش دهم!
زن جوان که تا آن لحظه سکوت کرده بود، با قطع حرفهای همسرش گفت: زمانی که با مسعود آشنا شدم، به خاطر هیجان شغلش به او وابستهتر شدم، زیرا به سفر علاقه شدیدی داشتم و تصور میکردم که از این به بعد میتوانم در کنار همسرم همه دنیا را ببینم، اما افسوس که سخت در اشتباه بودم. بنابراین حالا که نمیتوانم او را راضی کنم تا همراهش باشم، مهریهام را به اجرا گذاشتم تا بلکه از این طریق بتوانم به خواستهام برسم و کشورهای مورد علاقهام را ببینم. اگر هم مسعود مهریهام را بپردازد، حاضرم از او جدا شوم.
قاضی عموزادی پس از شنیدن اظهارات زوج جوان وقتی آنها را در تصمیمشان مصمم دید، حکم پرداخت مهریه را صادر کرد. مرد جوان هم محکوم شد سالی یک بلیت سفر به خارج از کشور به عنوان مهریه همسر سابقش تهیه و پرداخت نماید.